زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
ای تـجــلـّی صـفـــات هــمـۀ بـرتــرهــا چـه قـدر سخـت بـود رفـتـن پیـغـمـبرهـا قد من خم شده تا خوش قد و بالا شده ای چون که عشق پدران نیست کم از مادرها پـســرم! می روی امــا پـدری هـم داری نـظـری گــاه بـیـنــدار به پـشـت ســرها ســر راهت پــسـرم تا در آن خیمه برو شــایـد آرام بگـیــرنـد کـمی خـواهـرهـا بهتر این است که بـالای سـر اسـماعیـل هـمـه بـاشـند و نبـاشـند فـقـط هـاجـرهـا مـادرت نیست اگر مادر سـقـا هم نیست عـمــه ات هـسـت به جـای همـۀ مـادرها حـــال کــه آب نــدارنــد بــرای لـب تـو بهتر این است که غارت شود انگشترها زودتـر از همـۀ آماده شدی، یعـنی کـه: آن چنان خسته نگشته است تن لشگرها آن چنان کهنه نگشته است سُم مرکب ها آن چنان کند نگشته است لب خنجـرها" آیـه ات بخـش شده آیـنـه ات پـخـش شــده عـلــیّ اکــبــر مـن شـد عــلی اکــبـرهـا گـیرم از یک طـرفی نیـز بلنـدت کـردم بر زمـیـن بـاز بـمانــد طـرف دیگـرهـا بـا عـبـای نبـوی کار کـمـی راحـت شـد ورنه سخت است تکان دادن پیـغمبرهـا |